مامان نگاره (1)
سلام به همه دوستای گل مهرسام......
من مامان عاطفه هستم، میخوام تو بخش مامان نگاره از مهرسام و شیرین کاریهاش براتون بنویسم...
تا هم شما پسمل مامانو بیشتر بشناسید و هم برا مهرسام گلم به یادگار بمونه...
لحظه تولد:
ساعت 4:05 بعدازظهر تو بیمارستان نیمه شعبان ساری به دست دکتر فروزان به دنیا اومدی....
وزن: 3470 گرم قد:50 سانتی متر
ماه اول:
سخت ترین روزهای من و پسرم بود، من که آدم صبوریم، واقعا کم آورده بودم! جیگر مامان با اون لبهای کوچولوت نمیتونستی خوب شیر بخوری! وقتی بعد دو هفته دکترت بهم گفت وزنت از زمان تولدت کمتر شده حسابی گریه کردم! آخه تو اون مدت زردی هم گرفته بودی و دو شبانه روز زیر دستگاه بودی، کلی واست غصه خوردم!
اونجا بود که با نظر دکترت تصمیم گرفتم بهت شیر خشک بدم، پسمل منم تا تونست خورد و اون دو هفته گشنگی رو جبران کرد. یعنی در عرض ده روز 800 گرم وزن اضافه کردی!
پسمل من از 25 روزگی لبخند زدن رو شروع کرد!(ناز منی) فکر کنم اشکهامو دیدی خواستی زودتر خوشحالم کنی!
ماه اول یعنی تا چهل روز خونه مادر جون بودیم (قربون مامان گلم برم که حسابی برا مهرسام زحمت کشید) همه اقوام اومدن دیدن مهرسام گل پسر من ...
یه هفته ات که بود اولین مهمونی رفتیم خونه دایی علیرضا تا حامی رو ببینیم اولین ملاقات تو وحامی بود. همین که رفتیم داخل انگار فهمیدی که جای جدیدی اومدی مدام با اون چشمای کوچولوت اطرافتو نگاه میکردی!!!
دومین مهمونی هم یه ماهگیت بود که خونه آرتین رفتیم و برا اولین بار آرتین رو دیدیم!
برا بابامهدی و زن دایی هدیه تولد گرفتیم البته با تاخیر، کادوی من به بابامهدی تو بودی! آخه روز تولد بابامهدی به دنیا اومدی........
وزن: 4500 گرم قد: 55 سانتی متر