من اوومدم ...............
سلام
بالاخره بعد مدتها من اومدم، آخه مامانم درس و مشق داشت فرصت نداشت برام خاطره بنویسه، هی بش می گم مامانی ما هم آدمیم، مردم از بس شیر خوردم و خوابیدم، ببینین شیکممو ........ اوووووف .....
منتظر عکسهای بعدیم باشین
برمی گردم، حتما
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی