اولین ملاقات مهرسام با دریا
امروز 91/4/27 که برا اولین بار با مامان و بابا و مادرجون رفتیم ساحل دریا و ... اولش خیلی ترسیدم! و همش از آب فرار میکردم و محکم به بابامهدی چسبیده بودم ! بعد یه مدت بابامهدی منو گذاشت رو شن و ماسه ها! یعنی همین عکسی که میبنید که قیافم ناله است!!! بابا مهدی بغلم کن ... دیدم این شن ها هم جالبنا! نگاه کن پسر مامان عاطفه و مادرجون چه حالی میکنن!!! فکر کنم آب بازی از شن بازی بهتره! خوب بابا مهدی کاری نداری؟! یا علی ... ما رفتیم !!! بابامهدی بذار برم دیگه !!! میخوام شنا کنم!!! ...